واقعاً کودک و کودکی برایمان مهم است؟!
واقعاً کودک و کودکی برایمان مهم است؟!
✍️ احسان محمدی
به گزارش روابط عمومی پویش همچو فرزندم به نقل از کانال “انجمن حمایت از حقوق کودکان” اگر در خیابان جلوی صد نفر را بگیرید و از آنها در مورد مهمترین مشکل ما #ایرانیان به عنوان شهروندان عادی بپرسید، قطعاً به موارد بسیار زیادی مثل گرانی دلار، بیکاری، فساد اداری، آینده نامشخص و … اشاره می کنند و بسیار کم هستند کسانی که بگویند: ما مفهوم زندگی را گم کردهایم!
دیروز روز جهانی کودک بود. سال ها قبل که شبکه پویا و این همه سی دی انیمیشن توی بازار نبود، تلویزیون از صبح تا شب کارتون پخش میکرد. یک سور تمام عیار بود.
مینشستیم و لذت میبردیم اما دیروز شبکههای مجازی پر شدهبود از عکس های قدیمی نسل ما یا پدرها و مادرهایی که عکسهایی از بچه هایشان منتشر و ضمن قربان صدقه قد و بالایشان، لیستی از آرزوهای خوب را برایشان را ردیف کرده بودند.
واکنش نشاندادن به مناسبتها اتفاق خوبی است. انگار یک جور بازگشت به نقشه است اما واقعاً از خودمان پرسیدهایم این همه تقلایمان برای زندگی در نهایت میخواهد به چه ختم شود؟ برایند پاسخها احتمالاً این خواهد بود: رسیدن به آسایش مالی که با خودش آرامش هم خواهدآورد.
درک این مسئله که نان و معیشت روی بسیاری از رفتارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما کاملاً اثرگذار است، دشوار نیست. #پول به شدت خودش را به ما تحمیل کردهاست، رفتارهایمان هر روز بیشتر بوی نان می دهد، سلام و علیکها و رفت و آمدهایمان به شکل ترسناکی داد و ستدی شدهاست اما «بچه ها» یا آنطور که فضلا میگویند «نسل آینده» کجای این داستان قراردارند؟
دیروز که روز کودک بود از خودمان پرسیدیم مسئولیت مان در مقابل فرزندان خودمان و دیگران چیست؟ اینکه صرفاً برای اینکه عمه و خاله و دایی و عمو پشت سرمان حرف درنیاورند دست به فرزندآوری میزنیم یا پشت این اقدام فکری هم هست؟! برخی میگویند بچه میآوریم که موقع پیری عصای دستمان شود.
عده بسیاری هم فکر میکنیم مسئولیتمان در قبال فرزندی که به دنیا اضافه کردهایم این است که او را در مدرسه کاملاً خصوصی ثبت نام کنیم، به کلاس زبان فرانسه و باله و شنای موزون و رباتیک و پیانو بفرستیم و او را در فضایی که بیشتر شبیه #شیشه_الکل است دور از واقعیتهای گزنده جامعه بزرگ کنیم تا در آینده بتواند دکتر یا مهندس خوبی برای همین جامعه شود یا پول و پله ای جمع کنیم که وقتی بزرگ شد از این کشور برود یک جای خوب زندگی کند!
بسیاری از ما بچهها را اسباببازیهایی تصور میکنیم که موظف هستند رویاهای ناکام کودکی ما را برآورده کنند و یادمان میرود ظلم #فقط این نیست که کودک خردسالی سر چهارراه لُنگ دستش بگیرد و شیشه ماشینها را پاک کند.
ظلم میتواند کُشتن فرصت کودکیکردن در وجود فرزندمان باشد وقتی #شادزیستن را از او دریغ میکنیم و با پوشیدن کت و شلوار یا آرایش کردن وادارش می کنیم ادای بزرگترها را در بیاورد.
کودک_آزاری فقط داغ و درفش پدرها و مادرهای بیماری نیست که سیگار جنونشان را روی تن تُرد بچه ها خاموش میکنند، کودک آزاری میتواند یاد دادن دروغ و نفرت، کینه و حسادت، طمع و خودخواهی به فرزندمان باشد.
میتواند تبدیل کردن او به موجودی باشد که برای نمره خوب و عالی گرفتن وارد مسابقهای پر از استرس با همسالانش میکنیم. میتواند …
ما مفهوم زندگی را گم کردهایم. با چنین درک و دیدی چطور میتوانیم به فرزندان مان یاد بدهیم درست زندگی کنند، امیدوارانه به آینده نگاه کنند و لازم نیست طفل ده ساله حرص افزایش قیمت دلار و سقوط ارزش بورس و ماشین شاسی بلند پدر همکلاس و … را بخورد. چطور میتوانیم به آنها مفهوم زندگی را یاد بدهیم…
همانطور که به جشنگرفتن #روز_کودک مشغولیم به خودمان هم فکر کنیم. نسلی که هنوز تکلیفمان با خودمان و مفهوم زندگیمان روشن نیست، چه رسد به فرزندان مان!