فقر آموزشی

آموزش، حق اساسی هر انسان است و در واقع یکی از مهم‌ترین عوامل رشد و توسعۀ فردی و اجتماعی به شمار می‌رود و به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار توسعۀ اقتصادی شناخته می‌شود.

 به طور کلی مطالعات نشان می‌دهد که افزایش سال‌های تحصیل می تواند سلامتی بیشتر، کاهش مرگ و میر به دلایل مختلف، کاهش منازعات و افزایش مشارکت مدنی را به همراه داشته باشد.

همچنین، آموزش به عنوان یکی از مؤلفه‌های رشد اقتصادی شناخته می‌شود که می‌تواند به رشد سرمایۀ انسانی، کاهش فقر و نابرابری و شکستن چرخۀ فقر منجر شود.

امروزه با وجود پیشرفت دسترسی به آموزش، “فقر” به عنوان یکی از موانع اصلی این دسترسی و یادگیری مفید و مورد نیاز افراد جامعه شناخته شده است، به‌طوری که این مانع و مشکل نه تنها بر کیفیت آموزشی کودکان مؤثر است، بلکه بر فرصت های آموزشی و یادگیری آنان در طول زندگی نیز تأثیر‌گذار است.

فقر آموزشی یا محرومیت آموزشی یک جزء جدایی‌ناپذیر از فقر انسانی است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد یا گروه‌ها به دلایل مختلف، از جمله عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به آموزش با کیفیت و مناسب دسترسی ندارند یا از آن محروم می‌شوند. این وضعیت می‌تواند شامل عدم دسترسی به امکانات آموزشی، کیفیت پایین آموزش، عدم تعادل در فرصت‌های آموزشی و یا فقدان مهارت‌های لازم برای موفقیت در زندگی باشد

به طور کلی، یافته‌ها نشان می‌دهد که بین فقر آموزشی و فقر درآمدی خانوار رابطه وجود دارد و دسترسی به آموزش به سطح درآمدی خانوار وابسته است. بنابراین به طور خاص در مناطق روستایی، بسیاری از کودکان  به دلیل این که فرستادن آنها به مدرسه شامل هزینه‌ای بیشتر از درآمد خانوار است، مشغول کارهای کشاورزی و کارهای خانه هستند. در نتیجه، سیاست‌های کاهش هزینه‌های آموزش، دسترسی به آموزش را برای فقرا بهبود می‌بخشد و از آنجایی که آموزش و پرورش به تنهایی قادر به حل مشکلات آموزشی نیست، همکاری نظام‌های حمایتی و آموزشی ضروری است.

عوامل مدرسه‌ای نیز بر فقر آموزشی اثرگذارند که ازجملۀ آنها می‌توان به تراکم بالای کلاس‌ها، کمبود معلمان باکیفیت و کاهش بودجه های آموزشی اشاره کرد.

کارشناسان اقتصادی و اجتماعی فقر آموزشی را در ابعاد مختلف در نظر می‌گیرند:

  • فقر از نظر مدرک آموزشی که در نتیجۀ عدم تکمیل حداقل سطح تحصیلات است.
  • فقر از نظر شایستگی‎‌ها یعنی فقدان مهارت‌های حداقلی که به فرد قابلیت مشارکت اقتصادی و اجتماعی می‌دهد.
  • فقر در بعد مهارت های شناختی که محرومیت کودکان از فرصت های یادگیری و عدم توسعۀ مهارت های لازم برای موفقیت در دنیای امروز است.
  • فقر در بعد مهارت های غیرشناختی که به معنای فرصت کم برای رشد احساسی، برقراری ارتباط با دیگران و کشف خود و جهان می‌باشد.

حال اگر این فقر و محرومیت آموزشی و عدم دسترسی به آموزش با کیفیت در همان سال‌های ابتدایی تحصیل رخ دهد، می‌تواند عواقب و عوارض جبران ناپذیری در پی داشته باشد، ازجمله: کاهش مهارت‌های فردی و اجتماعی، افزایش آسیب‌های اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و برخی دیگر از مشکلات روحی و روانی.

همچنین می‌تواند به طور جدی چرخۀ فقر را تشدید کند چرا که عدم تحصیل، فرصت‌های شغلی و درآمدزایی را محدود می‌کند و این امر به نوبۀ خود بر نسل‌های بعدی نیز تأثیر می‌گذارد و آنها را در معرض خطر فقر قرار می‌دهد.

یکی از مهم‌ترین عواملی که در جوامع مختلف به ویژه در کشورهای در حال توسعه، موجب ایجاد شکاف‌های بزرگ در دسترسی به فرصت‌های آموزشی و کیفیت آموزش می‌شود، تفاوت بین مناطق شهری و روستایی است. این تفاوت‌ها نه تنها در دسترسی به فرصت‌های آموزشی، بلکه در کیفیت منابع آموزشی، مربیان و حتی زیرساخت‌های آموزشی مشهود است.

مناطق شهری معمولاً به دلیل تمرکز جمعیت، پیشرفت زیرساختی و دسترسی به منابع مالی، از آموزش با کیفیت بالاتری برخوردارند. در مقابل،

مناطق روستایی با چالش‌های متعددی مواجه هستند که از جمله آنها می‌توان به کمبود مدارس و امکانات آموزشی، فاصله‌های طولانی بین مدارس و محل سکونت دانش‌آموزان، نبود معلمان متخصص و محدودیت‌های مالی و زیرساختی اشاره کرد. این عوامل موجب می‌شوند که کیفیت آموزش در این مناطق پایین‌تر از استانداردهای مطلوب باشد و بسیاری از دانش‌آموزان در این مناطق نتوانند به امکانات آموزشی مناسب دست یابند.

در نهایت، تفاوت‌های قابل توجه در کیفیت و سطح آموزش بین مناطق شهری و مناطق روستایی تأثیرات عمیقی بر توانمندی‌های تحصیلی و فرصت‌های شغلی افراد می‌گذارد. علاوه بر این، شکاف‌های آموزشی بین مناطق شهری و روستایی نه تنها بر سطح تحصیلی افراد تأثیرگذار است، بلکه بر فرصت‌های شغلی و موقعیت‌های اجتماعی آنها نیز اثر می‌گذارد.

افرادی که در مناطق شهری آموزش دیده‌اند، به دلیل برخورداری از دسترسی بهتر به آموزش‌های عالی و مهارت‌های شغلی بیشتر، قادر خواهند بود شانس بیشتری برای موفقیت در بازار کار داشته باشند. در حالی که جوانان روستایی ممکن است به دلیل کمبود فرصت‌ها نتوانند در حرفه‌های تخصصی مشغول شوند و در نتیجه، به شغل‌های کمتری دست یابند و از رشد اجتماعی و اقتصادی کمتری بهره‌مند شوند.

راهکارهای بهبود وضعیت آموزش در مناطق روستایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. بهبود زیرساخت‌ها، افزایش بودجه‌های آموزشی، آموزش معلمان محلی، دسترسی به فناوری‌های نوین آموزشی و توسعۀ مدارس راه دور می‌تواند در کاهش این شکاف‌ها موثر واقع شود. همچنین، برنامه‌ریزی برای آموزش مهارت‌های زندگی، پرورش استعدادهای محلی و توجه به نیازهای خاص هر منطقه می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات آموزشی باشد.

نتیجه گیری:
فقر آموزشی نه‌تنها آینده فرد را محدود می‌کند، بلکه نسل‌های بعدی را هم در چرخه‌ای تکرارشونده گرفتار می‌سازد. وقتی کودک در روستایی دورافتاده به دلیل کمبود معلم، کلاس ناایمن یا نبود ابزار آموزشی از تحصیل باکیفیت محروم می‌شود، فاصله‌اش با همسالان شهری روزبه‌روز بیشتر می‌شود و این شکاف، به شکاف اقتصادی و اجتماعی فردا تبدیل می‌گردد. اما این سرنوشت حتمی نیست. پویش «همچو فرزندم» با تمرکز بر آموزش ابتدایی در مناطق محروم جنوب ایران، تلاش می‌کند این چرخه را بشکند؛ با ساخت و تجهیز مدارس، حمایت از معلمان و تأمین نیازهای تحصیلی دانش‌آموزان، فرصتی تازه برای آینده‌ای روشن‌تر ایجاد می‌کند_فرصتی که هر یک از ما می‌توانیم در شکل‌گیری آن سهمی داشته باشیم.

  1. راضیه شیخ راضی و عطیه وحیدمنش، 1404، پایش ابعاد فقر: فقرآموزش (گزارش راهبردی)، مرکز پژوهش‌های مجلس؛ مطالعات بخش عمومی
  2. امیرحسین صفایی، 1404، کیفیت آموزش در مناطق شهری و روستایی، https://emtiaz22.co/emtiaz

فقر آموزشی

فقر آموزشی نه‌تنها آینده فرد را محدود می‌کند، بلکه نسل‌های بعدی را هم در چرخه‌ای تکرارشونده گرفتار می‌سازد. وقتی کودک ...

روایتی از فقر آموزشی در جنوب ایران، نگاهی به وضعیت تحصیل در استان های تحت پوشش

در این گزارش، با نگاهی دقیق و مقایسه‌ای به وضعیت فقر آموزشی در چهار استان محروم ایران: سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، کرمان ...

ایران دوستی

ما ایران را دوست داریم…برای خاکی که توش بزرگ شدیم،برای مردمی که با تمام سختی‌ها هنوز مهربونن🫂 ایران یعنی ما…یعنی ...